سرمست حسین زروی کودک گشته
برروی لبش غنچه گل بشکفته
در خانه حق شادی و شور است یاران
بفرست صلوات شوی زغم تو رسته
***
این دل از شوق رو به اعلی میرود
از تبری دوری و رو به تولی میرود
از ورود نازنین سجاد بر روی زمین
با براتی از محمد (ص) در معلی میرود
***
در شعف شد شهربانو مادرش
عاشقان عصمتند اندر برش
هر کدام شور الهی در سرش
شاد است محمد (ص) از ثمرش
***
باغبانا گل به گلزار حسین پیدا شده
با ورودش لاله های باغ او شیدا شده
رقص باد وصوت قمری و قناری میرسد
تهنیت بادا محمد (ص) مولد مولا شده
***
وارث علم نبی سجاد آمد شیعیان
شاد باشید و زنید فریاد خود تا آسمان
عشق طاها آمد و شور حسینی در جهان
یا محمد (ص) جاشین حق دگر گشته عیان