روضه امام علی ع،حضرت عباس ع

ساخت وبلاگ

 

(السلام علیک یا ابالحسن یا علی ابن ابیطالب،این ایام چه خبره کوفه ،نولا توبستره بچه ها دورش حلقه زدن گریه میکنن...)
شده وقت وداع  شاه خوبان چه وداعی چه وداعی
یتیمان می کنند بهرش دعایی چه دعایی چه دعایی
غوغا گشته خرابه ها ، بابای ما بیا بیا ، بابای غمخوار
علی غرق به خون در بستر افتاد دادو بیداد دادو بیداد
پزشک ازرفتن مولا خبر داد  دادو بیداد دادو بیداد
زینب نزد  پدر بمان، من می روم از این جهان،
خدا نگهدار۲
(یه وقت نگاهش به امام حسن افتاد،یاد زهرا افتاد)
الهی بشکند دستی که سیلی زد به روی مادرتو ای حسن جان۲
از آن موقع ندیدم خنده را من برلب تو ای حسن جان۲
مادر منتظر من است،وقت وداع ای حسن است،خدانگهدار۲

***
امشب شب چه خبر ه خونه امیرالمومنین، بچه ها همه غمگینن،ناراحت بابا هستن، 
امام صادق علیه السلام فرموده: هر شب ماه رمضون شب زیارتی ابی عبدالله است، این شب ها هرچی می تونی برا حسین گریه کن
خود مولا امیرالمومنین تو این ساعات به فکر کربلای حسینه،

نیمه های دل امشب بود،آقا امیرالمومنین چشمای بی رمقش رو باز کرد، فرمود :حسن جان بگو همه از اتاقم بیرون برن، فقط بچه های فاطمه بمونن، همه از اتاق بیرون رفتن،
یه وقت ببینه عباسم دستاشو رو سینه اش گذاشته، عقب عقب داره از اتاق خارج میشه، زبان یاری نمیده، دیگه نیرویی تو جان امیرالمؤمنین علیه السلام نیست، با دست اشاره کرد تو کجا میری عزیز دلم، پسرم، بیا بنشین کنارم بابا

نشست مؤدب و دو زانو، عرضه داشت باباجان، فرمودید: بچه های فاطمه، من مادرم ام البنین ِ،کنیز زهراست، من خودم غلام بچه های فاطمه ام، فرمود: عباس جان با دل من این جور نکن، پسرم وصیت دارم باهات،
، معمولاً  رسمه کوچیکتر و دست بزرگتر میسپارند،

اما اینجا برعکس شد، امیرالمنین دست حسین رو تو دست عباس گذاشت فرمود: عباس جان حسینم رو دست تو سپردم، نکنه روز عاشورا حسینم رو تنها بگذاری، تیر خلاص رو بزنم، این دست دیگه از دست حسین جدا نشد، تا کجا، کنار علقمه
***
آی حاجت دارا،آی مریض دارا

ابی عبدالله اومد بالای سر جنازه برادر، یه نگاهی به جنازه  پاره پاره عباس کرد،صدا ی ناله حسین بلند شد،
عزیز برادرم....،
***
کجاست دستت که دستم رابگیری ای برادر ای ابالفضل
زبعد تو رود زینب اسیری ای برادر ای اباالفضل
طفلان همه منتظرند، از حال تو بی خبرند ،
دارم میمیرم۲
زجا برخیز علمدار سپاهم   ای برادر  ای ابالفضل
دلم خواهد نمایی یک  نگاهم ای برادر  ای ابا الفضل
راضی به مرگ خود منم،ای یار خونین بدنم،
دارم میمیرم۲
(عباسم،قامت رشیدت چی شد داداش)

نه سر داری نه چشمی   ای برادر ای ابالفضل
چو اصغر کوچک هستی  ای برادر  ای ابالفضل
عباس بی تو کجا برم ، مرگت نمیشه باورم
دارم میمیرم

،(هلهله دشمن زیاد شد ،یه عده روبه خیمه ها رفتن
ابی عبدالله صدا زد پاشو عباسم پاشو داداش...)

عدو پایش به  خیمه ها رسیده   ای برادر ای ابالفضل
حریم کودکان آتش کشیده   ای برادر   ای ابالفضل
زینب تنهاست برادرم، سقا برخیز آب آورم،
دارم میمیرم ۲

ارباب مقاتل نوشتن ابی عبدالله دست به کمر گرفت
فرمود عباسم،
الان ان کسر ظهری و قلت حیلتی
عزیز برادرم
بعد تو کمرم شکست، رگ حیاتم قطع شد
علی لعنه الله علی القوم الظالمین


موضوعات مرتبط: امام علي(ع)
برچسب‌ها: روضه, امام علی ع, عباس ع

گهواره اشگ...
ما را در سایت گهواره اشگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mm-mmf بازدید : 149 تاريخ : دوشنبه 16 خرداد 1401 ساعت: 5:44